تغییر سبک زندگی به یکباره رخ نمیده ولی یکدفعه دیده میشه ، شاید خیلی از عادت های کوچیک موجب تغییر نظام باورها بشه و پشت اون عادت ها یه محرک قابل اعتماد بایستی وجود داشته باشه که یهو ول نشه و نقطه سر خط .
برای هر کسی این نحوه تغییر منحصر به فرد هست و مختص اون ، چه خوبه اندازه مون دستمون بیاد تا بتونیم کش و قوسش بدیم برای رضایتمون
و چه حکایت غم انگیزی س از دست دادن هر چیزی در مرور زمان . وختی فکر میکنم قرار است تمام آن چیزها را از دست بدهیم پس لطف داشتنشان در چیست ؟!چنان مسافری که بر خاکی گذر میکند و می رود . از دست دادن انسان ها ، ثروت ، سلامتی ، محبت ، و هزاران عنوان دیگر از داشته ها قطعاً سخت هست ولی آیا راه گریزی هست! چه بسا رنگ تعلق شستن از آنچه در دست و اندیشه داریم معنایی ماسوایی جلوه دهد ولی کشیدن دردی که لازمه زیستن است نیز تهی از معنا نیست . دایره رنج بردن بسیار گسترده از ذهن من است .