جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ


سر شبی زنگ زد و گفت چه شخمی گذاشتی که ول کن ما نیستن ؟ گفتم جون جمشید دس ما نیس ، کلاً واس ما نیس ، فقط حمالی ش باماس ، گفت لامصب یه تپه نریده نزاشتی یجا ، گفتم جمشید جون ، لوطی ، با مروت ، از صپ خروسخون تا شوم یه ریز فک میزنه ، اینور میره به این گیر میده ، اونور میره به اون ،چکارش کنم مشتی ؟ گفت بکوبش به دیفال یه جدیدش رو بخر ، میفروشن ،دیدم که میگم