این آهنگ طوفان چه حس و فکری رو برات ایجاد میکنه ؟
خیابون
https://www.aparat.com/v/BAlxc
خیابون سر زده از برگای پاییز
خودش خالی دلش از غسه لبریز
یه راه آشنای روبه خونه
به همراه عزیزو مهربونه
زمستونا که خیس زیر بارون
به چشم انداز غم گین خیابون
تو یه نجوای عاشقان نیست
دلش خوه همیشه از زمستون
تو پاییز تو تنش لبس زرد برگ
زمستون تو سرش جای بارون تگرگه
تو برفا میخونه یا کلاغ
اما اون توفکش جای بارون تگرگه
خیابون سر زده از برگای پاییز
خودش خالی دلش از غسه لبریز
یه راه آشنای روبه خونه
به همراه عزیزو مهربونه
شبای قدری که تو خواب نازی
خیابون خالی و تنها بیداره
نه گنجشک و نه پرستویونه آب
نه شب هاش داره یک ستاره
تو سرما خیا بون همیشه بی قراره
تو فکر رسیدن بهاره
امیدش همینه ناودون
درختی که خشک جونه در بیاره
تو سرما خیا بون همیشه بی قراره
تو فکر رسیدن بهاره
امیدش همینه ناودون
درختی که خشک جونه در بیاره
خیابون سر زده از برگای پاییز
خودش خالی دلش از غسه لبریز
یه راه آشنای روبه خونه
به همراه عزیزو مهربونه
زمستونا که خیس زیر بارون
به چشم انداز غم گین خیابون
تو یه نجوای عاشقان نیست
دلش خوه همیشه از زمستون
دویدن داره سبک زندگی م رو عوض میکنه ،
سبک تغذیه م
خواب م
رفتار م
گفتار م
و پندار ایضاً
هر چند گاهی نقاطی میشه اکسترمم تابع ولی اونها در اصل تشکیل شده از نقاط ریز نادیده و فقیری که هیچ وخ مهم شمرده نمیشه ولی زندگی تو همون نقاط خلاصه میشه
پ.ن: خودتو زندگی کن
در شیوه جدید تدریس برای دانش آموزان مسیر پر خطری را طی میکنم و آن یکی شدن با کلاس هست ، مسیری به ظاهر ساده که اگر عزت نفس و اعتماد به نفس درونی نداشته باشم قطعاً موجبات ناستودنی در وی خواهد داشت , به گمانم این نسل بی پناه ، همچون گذشته خود من جویای حقیقت خویش است و درک اون بهترین و دوصد البت سخترین امر ممکن ، هر جلسه که میگذرد من بیشتر از آنها یاد میگیرم ، گویی من در این کلاس شاگردی هستم در برابر دانش آموزانم. زندگی نزیسته در زمان از دست رفته ام را یاد میگیرم