چشم می گون
ذهن هوشیار
اندرین سودا
عاقبت
چون مفلسان
در دل نومیدی شب ها
خوش است
رفتنی نبود بهار
اما آفتاب به قصد کشتن
می تابید
به گمانم آنچه را زندگی کردن نام مینهیم نه این است و نه آن !
زندگی واقعیتی است ، میدانی واقعیت چیست ؟