تغییر می آید
تکان می دهد ، می خندد
می گریاند، زیر و زبر
و می رود چنان که آمده بود
و شروعی دیگر
برای تغییری دیگر
ستاره ای در روز سو سو میزند
گویی روشنایی اش در بساط تغییر است
از دور اینگونه پیداست
پشت دیوارها ، درها
صدای خفتگانی چو من