امشب نیاز داشتن با خودم خلوتی کنم و چون جمشید سیبیل هم که یکه و یالغوز آویزون ماس یا ما آویزون جمشید خان زدیم بیرون با هم ساعت 2 نصفه شب و راسته شریعتی گرفتیم به بالا طی کنیم . تسبیحی بالا پایین مینداختیم و مردم و اون موقع شب نیگا میکردیم و از کنار بساط مساط های کنار خیابون رد می شدیم ، دردسرتو ندم آخر با جمشید به این نتیجه رسیدیم که باس با واقعیات اونجوری که هس زندگی کنیم نه اونجوری که دوس داریم باشن ، خواه خوشمون بیاد یا خوشمون نیاد ، تو خود بخوان حدیث مفصل ازین مجمل
آقا جمشید خاک بریز برادر،خاک بریز
به به ، خوش اومدی جمشید خان ، فدای یه تار سیبیلت . عارضم به حضور انترتون که استاد جمشید از تبار خرزوی بزرگ و زنده یاد (واقعن) می- باشیَد ، جمشید سیبیل نوه ی نتیجه نبیره ششمین فرزند از دومین نسل بعد از آن بزرگوار (خرزوجان) هست . اینا رو میگم که با ارباب جمشید آشناتون کنم وگرنه به من چه ! آقا جمشید حرف نمیزنه الا با من که فرزاد- هستیَم و بنده نایب آن بزرگوار با دوستدارانش می- باشیَم . دردسرتون ندم که استاد در همه زمینه ها تخصص می-داشته اند و کلن دس به خیر و دس به تخم و دس به همه جان .....پس - احتیاط کنین