جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ



وقتی از کسی ناراحت میشوم چیه قول انجمنی ها رنجشی میگیرم به ناگاه بدون آنکه بفهمم پرت میشوم به درون سیاهچاله ای که انتها ندارد ، حتی بعدی هم ندارد که بتوانی دست بسایی،چیزی خورد میشود ذره ذره ، هم در آن می اندیشم که واقعاً آنچه باعث رنجش است هم آن است که اتفاق افتاده یا برداشت و اندیشه من خود تولید رنجش میکند ، میدانی من به رنجش زنده ام ، محتوای درونی من ، انرژی حیات من رنجش است ، سالها از اینکه حال بد داشته باشم میگریختم تا روزی من و حال باهم بد شدیم ، ما بد نبودیم ، من بلد نبودم.



طفلی زاده شد 

کودکی نگاه کرد 

نوجوانی برخاست 

جوانی به راه افتاد 

مردی ، زنی قدم سست کرد 

پیری بر زمین نشست 

تمام شد




می آیم و می‌روم

در میان این دو تنها 

ایستادم دمی بر روی طاق ابروانم 

آمدن و رفتن را تقصیر نیست 

زمان در شروع بازمانده بود 

تا زمستان راه بسیار است