جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ



ای پرنده ، بخوان ! 

رفیق


برایم دلنشین است و غمی را برای من میآورد که دلنشین است و گویی هزاران سال است با من و در من ست،حلقه های اشک چون چابک سوارانی میدان چشمهایم را در مینوردد و مرا با خود میبرد درون ، مستم میکند بی باده و میشوراند هوای دلم را در پی تو ! آری در پی تو ! 

هی رفیق ،همیشه بخند،همیشه


آهای خبردار ، مستی یا هشیار 
خوابی یا بیدار ، خوابی یا بیداری 
تو شبِ سیاه، تو شبِ تاریک 
از چپ و از راست ، از دور و نزدیک 
یه نفر داره ، جار می زنه جار 
آهای غمی که ، مثل یه بختک 
رو سینهٔ من ، شده ای آوار 
از گلوی من دستاتو بردار 
دستاتو بردار از گلوی من 
کوچه های شهر پر ولگرده 
دل پّردرده ، شب پُر مردم 
پرنامرده ... 
آهای خبردار ،باغ داریم تا باغ 
یکی غرقِ گل ، یکی پُرِ خار 
مرد داریم تا مرد 
یکی سرِ کار ، یکی سرِ بار 
آهای خبردار ، یکی سرِ دار 
توی کوچه ها یه نسیم رفته ، پی ولگردی 
توی باغچه ها پاییز اومده ، پی نامردی 
 توی آسمون ماه وُ دق میده ، درد بی دردی 
پاییز اومده ، پاییز اومده پی نامردی 
یه نسیم رفته ، پی ولگردی 



شعر حسین منزوی

خواننده : همایون شجریان

آهنگساز : سهراب پورناظزی

آلبوم : رگ خواب