برایم دلنشین است و غمی را برای من میآورد که دلنشین است و گویی هزاران سال است با من و در من ست،حلقه های اشک چون چابک سوارانی میدان چشمهایم را در مینوردد و مرا با خود میبرد درون ، مستم میکند بی باده و میشوراند هوای دلم را در پی تو ! آری در پی تو !
هی رفیق ،همیشه بخند،همیشه
آهای خبردار ، مستی یا هشیار
خوابی یا بیدار ، خوابی یا بیداری
تو شبِ سیاه، تو شبِ تاریک
از چپ و از راست ، از دور و نزدیک
یه نفر داره ، جار می زنه جار
آهای غمی که ، مثل یه بختک
رو سینهٔ من ، شده ای آوار
از گلوی من دستاتو بردار
دستاتو بردار از گلوی من
کوچه های شهر پر ولگرده
دل پّردرده ، شب پُر مردم
پرنامرده ...
آهای خبردار ،باغ داریم تا باغ
یکی غرقِ گل ، یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یکی سرِ کار ، یکی سرِ بار
آهای خبردار ، یکی سرِ دار
توی کوچه ها یه نسیم رفته ، پی ولگردی
توی باغچه ها پاییز اومده ، پی نامردی
توی آسمون ماه وُ دق میده ، درد بی دردی
پاییز اومده ، پاییز اومده پی نامردی
یه نسیم رفته ، پی ولگردی
شعر حسین منزوی
خواننده : همایون شجریان
آهنگساز : سهراب پورناظزی
آلبوم : رگ خواب