جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ



باید بدم اینو تتو بزنم رو پیشونیم


گر نگهدار من آن است که من میدانم 

شیشه را در بغل سنگ نگه می‌دارد 


چالش های زندگی را یکی یکی رد می‌کنی ، از بلندی به پستی ، از آب به خاک و از کودکی به بزرگسالی. به میانسالی که می‌رسی اگر بخواهی ریشه ها را پیدا کنی ناگریز به خانواده سر باید بزنی ، آنجا که احساسات تو چهمفید و چه مضر شکل گرفته ، کودکی ات ، اکنون درد دارد رویارویی برای اصلاح آنچه حالت را در می‌کند ، اگر هی در فرار باشی ، تسلیم بشی ، یا حمله کنی ، ممکن هست مسکنی در کوتاه مدت باشد ولی دردت را فزونی می‌بخشد ، یکبار برای همیشه باید با دردت ایستادگی کنی ، به استقبالش بروی ، سالها به اشکال مختلف سعی کردی نادیده اش بگیری ولی او تو را رها نکرد ، تو بی دردت معنایی نخواهی داشت ،بی رنجت تهی خواهی بود . رنجت را آغوش بگشای