جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

جمشید سیبیل

کلن محتویات برای جمشیدسیبیل و فرزاد محفوظ

عجیب حکایتی ست گم شدن آدمی در زمان ، برای من که اینجور است و هر چند سالی یکبار پرت میشوم در گرداب و گودالی که نه شروعش را میتوانی معنا کنی و نه پایانش را ، وختی هم که پرت میشوم کلا از همه چیز تهی گشته و منزوی و گوشه گیری پیشه می‌کنم ، دست از کار و زندگی می‌شویم و بی عملی .

قبل ترها خودم را با دیگران به مقیاس حرکت می‌گرفتم و سردرنمیاوردم که این جماعت چطور از صبح تا شب را مشغول هستند و می‌توانند شب ها از فرط خستگی به خواب بروند و با امید بدست آوردن های بیشتر ادامه مسیر دهند . 

اما اینبار این قیاس کم شده و خودم را هم از بطن ماجرا بیرون گذاشتم و همگی به تماشای این نقاشی نشستیم ، براستی از دست دادن عمق ترس است ، حال بخوان از دست دادن هر چیزی 

همیشه برام جالب بود که چرا برخی از وبلاگ نویسان بعد از مدتی دیگه به وبلاگشون سر نمیزنن یا کلاً میبندن ، برای شخص من نوشتن هیچ هدفی رو دنبال نمی‌کنه و رسالتی برای خودم قائل نیستم که بنویسم. ولی خب همیشه چیزهایی رخ میده که از منظر قانون علیت جوابی براشون پیدا نمی‌کنم ولی رخ میدن و هر بار موج بیشتری از این طریق پیش میاد ، شاید در نوشتنم هم حکمتی ازین جمله باشه.


بسیار زیباس که شرایط با توجه به مسیر تو تغییر می‌کنه

قبلاً برام شگرف و عجیب بود ولی الان واقعاً زیباس 


تغییرات مطلوب  = تلاش + انگیزه + بردباری

تلاش =  نگاه به مقصد - طی کردن مسیر 

انگیزه = تخیل مسیر و مقصد + ورزش + خواب کافی

بردباری =  کتاب خواندن + مراقبه کردن + برنامه ریزی 


وختی خودت رو دوست داری اوضاع خیلی فرق میکنه ، دیگه درگیری ذهنی هات خیلی کم میشه ، کنترلت روی افکار و رفتارهای بمراتب بهتر از قبل میشه ، دایره اطرافیانت هدفمند میشه و مسائل نامناسب با خودت رو بهتر میتونی مدیریت کنی ، مهمتر از همه شکرگذاری بسیاری در زندگی ت هویدا میشه